سالروز صلح امام حسن(ع)
یک جرعه آفتاب
امام علی(ع): پس از ضربت خوردن توسط ابن ملجم، در سفارش به فرزند بزرگوار خود حسن(ع) می فرماید: «بدان که معاویه همچنان که با من مخالفت کرد با تو نیز مخالفت خواهد کرد. پس اگر با او از در صلح و آشتی درایی به جدّت تأسی جسته ای که با بنی ضمره و بنی اشجع… صلح کرد و اگر بخواهی با دشمنت بجنگی، هرگز آن صلاحیت و وفاداری که پیروان پدرت داشتند، پیروان تو نخواهند داشت».[2]
عوامل تحمیل صلح به امام حسن مجتبی(ع)
از مهم ترین مشکلات عصر امام حسن(ع) و موانع رسیدن به اهداف آن حضرت، فقدان جبهه نیرومند و متشکل بود. مردم عراق، به ویژه کوفیان از آمادگی روحی برای جهاد و نبرد برخوردار نبودند.جنگ جمل، صفین و نهروان، آنان را خسته و علاقه مند به صلح کرده بود. جامعه آن روز عراق یک جامعه متحد و متشکل نبود، بلکه از قشرها و گروه های ناهماهنگ و متضاد تشکیل شده بود. این چنددستگی و تفرقه به سپاه امام حسن(ع) نیز کشیده شده بود و از سپاه امام، ارتشی ناهماهنگ و نابرابر ساخته بود که به آن در مقابله با دشمنان نمی شد اعتماد کرد. ازسوی دیگر، عده ای از رؤسای قبایل و افراد وابسته به خانواده های بزرگ کوفه به امام(ع) خیانت کرده و به معاویه نامه ها نوشته بودند و حمایت خود را از وی اعلام کرده و به او اطمینان داده بودند که در صورت حمله او، برضد امام حسن(ع) اقدام خواهند کرد. این پیمان شکنی مردم افزون بر خیانت فرماندهان و دنیازدگی سپاهیان، با توجه به هوشمندی، ذکاوت و علم الهی امام حسن(ع)، گزینه صلح را پیش روی امام نهاد. هرچند او موافق صلح نبود و این صلح تحمیلی بود، ولی به سبب مشکلات پیش آمده آن حضرت مجبور به کناره گیری از جنگ می شود.
شرایط امام حسن(ع) با این نکته بیشتر قابل درک و فهم است که آن حضرت یک سپاه شانزده هزار نفری ترتیب می دهد و به جنگ می فرستد که از این تعداد نیرو، دوازده هزار تن در شب حمله یا قبل از آن به نیروهای دشمن می پیوندند و امام می فرماید که من به احدی از مردم عراق دیگر نمی توانم اطمینان داشته باشم. این مردم به گونه ای هستند که اگر وارد جنگ نیز بشویم مرا دستگیر خواهند کرد و تحویل معاویه خواهند داد.[8]
[2] . میزان الحکمه، ج7، ح 15015، ص 3083.
[8]. رسول جعفریان، «نقش صلح امام حسن(ع) در اندیشه سیاسی شیعه»، رسالت، 22/3/1378، ص 8.