اَللَّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهید زین الدین

27 آبان 1397 توسط اللهم عرفنی حجتک

ویژگیها و سیره اخلاقی

قلب مؤمن، سرشار از آرامش است و دلهره هرگز در آن راه ندارد. زمانی که دشواری ها فرامی رسند و انسان در برابر سختی ها قرار می گیرد، این قلب روشن شده به نور ایمان است که به آسودگی و آرامش فرا می خواند.

جنگ با تمام رعب و وحشتش، برای عده ای، تنها صحنه کوچکی از آزمایش خداوند بود تا مؤمنان را محک بزند. شهید زین الدین، نمونه برجسته ای از این گونه انسان هاست. دشمن با همه توان مندی های خویش، در برابر قدرت ایمان چنین مردانی به زانو درآمده بود. ازاین رو، زین الدین با خیالی آسوده وارد منطقه دشمن می شد. آنجا را شناسایی می کرد و اطلاعات را به دست می آورد. میدان های مین، کانال ها، سیستم های هشدار دهنده، سلاح های پیشرفته و سنگرهای مستحکم دشمن، هیچ کدام کوچک ترین تشویشی در او ایجاد نمی کرد. صلابت و آرامش او، همه را متعجب کرده بود.

غرور، خطرناک ترین آفت در زندگی مردان موفق است. یاد خداوند، توجه به زیردستان و رعایت ادب و احترام برای اطرافیان، غرور را در دل می میراند و انسان را تا قلّه های کمال بالا می برد.

زین الدین، مردی خاکی و بی غرور بود. همیشه لباس بسیجی به تن داشت، پوتین هایش رنگ و رو رفته بودند و موهای سرش را مانند سربازان عادی می تراشید. متواضع بود. چیزی که محبت زین الدین را در دل ها جا می کرد، سادگی اش بود. دنبال تشریفات و در بند پست و مقام نبود. راحت بود و بی تکلّف. در جمع رزمندگان بود؛ با آنها غذا می خورد، درد دل هایشان را می شنید و از همه مهم تر، به آنان بسیار احترام می گذاشت. این بود که خواسته یا ناخواسته، همه را دنبال خود می کشید!

از زبان پدر و مادر
به علت آلودگی جوّ مدارس زمان شاه، سعی می کردیم بچه ها را در مدارس ملی ثبت نام کنیم؛ چون تقیداتشان بیشتر بود. ویژگی آنها این بود که به عبادات، خصوصا نماز اول وقت، تلاوت قرآن و شرکت در نماز جماعت و حضور در مجالس دینی، بسیار گرایش داشتند.

آنها حس تعاون و همکاری در حد ایثار را در خانه داشتند «مهدی» با اینکه کوچک بود، در کودکی در کارهای بیرون خانه، همکار و یار پدر بود و در منزل هم، با من همکاری و مشارکت داشت.

یادم می آید که با بچه ها در کوچه، نزدیک منزل، با اشتیاق خاصی مشغول فوتبال بود و بازی هم خیلی گرم گرفته بود. ماه رمضان بود و نزدیک افطار؛ به آقا مهدی گفتم: «مهدی جان! نان برای افطار نداریم!» مهدی، بلافاصله بازی را ترک کرد و برای تهیه ی نان رفت؛ چون برایش اطاعت از حرف مادر از هر چیز دیگر مهمتر بود. از آن روز، به طور عجیبی مهر او سراسر وجودم را فرا گرفت.

«مهدی» و «مجید» در شبهای احیاء همیشه حضوری فعال در مسجد داشتند. ما هم حتما اصرار داشتیم که بچه ها در میان مردم حضور پیدا کنند بویژه در مکانهای مقدس چون حرم، نماز جمعه و…

«مهدی» و «مجید»، در تحصیل خود جوش بودند کسی به آن ها تذکر نمی داد و به تشویق آنها نیازی نبود. خودشان بسیار جدیت داشتند. «مهدی» زودتر از هفت سالگی به مدرسه رفت و یک سال را جهشی خواند مهدی با خواهرش تا صبح، مسابقه ی کتابخوانی می گذاشت، البته نه کتابهای درسی بلکه کتابهای سرگذشت ائمه ی اطهار، نهج البلاغه، کتابهای اخلاقی و…

ادامه »

 1 نظر

عبدالمطلب

27 آبان 1397 توسط اللهم عرفنی حجتک

نام و القاب
نام اصلی عبدالمطلب، «عامر» بود و مادرش این نام را بر وی نهاد، ولی چون هنگام تولد، موی سفیدی بر سر داشت؛ وی را «شَیبة» (به معنای سفید موی) می گفتند. عبدالمطلب از کودکی ویژگی های نیکو و پسندیده ای داشت و به «شیبة الْحَمْد» (سفید موی ستوده شده) نیز لقب یافته بود. به دلیل نام نخستین فرزندش حارث، کنیه عبدالمطلب اباالحارث شد و به این کنیه شهرت یافت. وی عهده دار ریاست قبیله قریش و شهر مکه بود و او را به نام «سید بطحاء» می شناختند. از دیگر لقب های وی می توان به ساقی حاجیان، پناه مردم در قحطی و خشکسالی و احیاکننده زمزم اشاره کرد.

نسل پاک
عبدالمطلب در خانواده ای یکتاپرست و پاک طینت قدم به هستی گذاشت. نام پدرش هاشم بود. وی در زمان قحطی مکه، با سفر به شام، آذوقه بسیار به قحطی زدگان رساند و حتی شتران خود را نیز ذبح نمود و با گوشت آن ها، غذا درست کرد و بین نیازمندان قسمت نمود. وی هر سال در ماه ذیحجه و ایام حج، از زائران کعبه پذیرایی می کرد. مادر عبدالمطلب، «سلمی»، دختر عمرو بن زید، زنی شریف و پاکدامن و نیکوسرشت بود. پدر سلمی، محل اعتماد قبیله خزرج در مدینه به شمار می آمد.

ابراهیم دوم
عبدالمطلّب در روزگاری که اخلاق انسانی کمترین ارزشی در جامعه نداشت، خود را به فضیلت های اخلاقی آراسته بود و فرزندان خویش را نیز به آن امر می کرد. وی فرزندان خود را به صله رحم و گشاده دستی سفارش می کرد و می گفت: «مانند معتقدان به معاد عمل کنید.» ایشان سنت های پاکی را برای آیندگان به جای گذاشت؛ از جمله برای جلوگیری از سرقت، دست دزد را می برید. به نذر خود وفا می کرد، مشروبات الکلی را جایز نمی دانست و مانع طواف برهنگان دور کعبه می شد. وی هر سال، ماه رمضان برای اعتکاف به کوه حراء می رفت و مردم هم او را به دلیل عمل به آیین حنیف ابراهیمی و مستجاب الدعوة بودن، ابراهیم دوم لقب داده بودند.

ادامه »

 نظر دهید »

سالروز امامت امام زمان(عج)

27 آبان 1397 توسط اللهم عرفنی حجتک

 

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است.


تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.


روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام علیه السلام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.


 بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.


حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسكری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام علیه السلام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.


عثمان بن سعید، نائب اول امام علیه السلام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام نامه های حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناك غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند.


در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص،امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌كه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌كردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی كرد و بعد از خود، ناظر املاك و متصدی كارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.اینها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند.

پاسخ چند سوال امامت كودك
مسأله خلافت و امامت در اسلام، تنها بر اساس لیاقت و شایستگی افراد بوده و سن و سال هیچ تأثیری نداشته است. پیامبر اكرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله در سال سوم هجرت بعد از دعوت خویشان خود به اسلام، علی علیه‏السلام را كه نوجوانی پیش نبود به خلافت و وصایت منصوب كرد و به قوم خود دستور داد كه از او اطاعت كنند. همچنین در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسین علیه‏السلام را در حالی كه كودك بودند به همراه خویش برد. شیخ مفید در این‏باره می‏نویسد: پیامبر همراه حسنین در حالی كه طفل بودند با نصارا مباهله كرد. بعد از آن، این امر هیچگاه سابقه نداشت. این وقایع و شواهد بسیار دیگر تاریخی، دلایلی است كه امامت حضرت ولی عصر علیه السلام را در سن كودكی تأیید می‏كند.

 
 
 
 
 

 نظر دهید »

سالروز امامت امام زمان(عج)

27 آبان 1397 توسط اللهم عرفنی حجتک

 

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است.


تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.


روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام علیه السلام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.


 بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.

ادامه »

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

اَللَّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • انتخابات
    • فرمایشات پناهیان
      • دکتر رفیعی
  • صلوات
  • مناسبات
  • مناسبات
  • مناسبات
  • مناسبات
  • مناسبات
  • مناسبات
  • مناسبات
  • مناسبات
  • امام زمانی
  • سخن بزرگان
  • سخن بزرگان
  • پندهای آموزنده
  • مادرقلب خانه
  • پدر قلب تپنده
  • مسائل روز
  • انتخاب همسر
  • تقوا
  • خانواده
  • درمسیربندگی
  • مطالب ناب
  • داستان
  • احادیث
  • دلنوشته

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس